فرهنگ شهادت

جهاد با قلم

فرهنگ شهادت

جهاد با قلم

  • ۰
  • ۰

لحظه ی وصال

داشت از کانال باریک آرزوها عبور میکرد

توی دلش خیلی حرفهای نگفته داشت

سنگ های ریز ودرشت سر راهش رو یکی یکی

رد کرد تا رسید به سرازیری و ته کانال 

دیگه دل تودلش نمونده بود

وقتی سُر خورد و یواش یواش پایین میومد

تمام گناهاش هم از ترس، پایین ریخته بودن 

حالا دیگه سبک بودو تندتر می رفت

اشک رو میگم که مثلِ شهیده....... 

  • ۹۳/۱۰/۲۷
  • سیدعزیز

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی