کهنه شدن از پایان نو شروع میشود
ولی وقت کهنه شدن و پایان نو چه وقت است
سالهای متمادی از نو بودن عبور کرده اند و
کهنه شدن تکرار میشود اما بشر امروزی اینقدر مست مدها ست
که خیال میکند با عوض مد کهنه هایش نو میشود
اما آن سفر کرده که قرن هاست پنهان ست
وقتی بیایید نوترین نو هاست
شهید هم از عبور سالها کهنه که نمیشود بلکه نوتر میشود
ای کاش ما هم از بهار نو شدن شهید را ببینیم
دردسر های آدمها این روزها شده
داشتن موبایل و نگاه به ماهواره و
پوشیدن لباس مد و آرایش کردن و
رفتن به عروسی های مختلط و
سوار ماشینای خارجی شدن و...
خلاصه از بس بیچاره شدیم
کسی که دلش تنگ مزار شهید نمیشه
دیگه از تلف شدن استعداد بندگی آدمها هیچ کس غمگین و
ناراحت نمیشه، انگار داریم مسابقه میدیم
بر سر جدا شدن از همدیگر
کاش شهیدها بیان به خوابمون
سرمون داد بزنن
از خواب بیدارمون کنن
بسه دیگه تلفات
خدایا دشمنا رو دور کن
تا مهدی زهرا نزدیک بیاد ظهورش....!!!
تنها بود اما نمی ترسید
از تاریکی ها گذر کرد
از دره ها به سلامت عبور کرد
به ایستادن رسید
کم کم طپش را شروع کرد
ساخت وسازی در دستور کار داشت که از پیچیده ترین
ساخته های دست بشر مدرن هم بالاتر بود
از درون خودش هیچ نمیدانست
ولی میدانست از کجا هدایت می شود
ابتدا دست نداشت ولی می گرفت
پا نداشت اما میرفت ومی آمد
تا اینکه سر و گوش چشم وغیره تمام شدند
مثل اتممت نعمتی غدیر
داستان جدیدش در تکاملش شروع شد
بیرون نیامدن را چند ده روز تمرین کرد
با اینکه اجازه حرف زدن نداشت ولی
شنیده میشد
با بزرگ شدنش جا برایش تنگ شد
اذن خروج داشت صادر میشد
از داشته هایش باید دل میکند
گویی داشت درس جدایی را می آموخت
برای روز مبادا!
عجب شگفتی داشت میشد
از یک طرف آمدن در پیش داشت
از طرفی رفتن
هم رفتنش سخت ست هم آمدنش
تولدش مثل شهید است
پاک و بی آلایش
تمیز و تازه
نرم ولطیف
داشتن همدم
از ضروری ترین مقوله های زندگی ست؟
آدمها از نداشتن ها کمتر ضربه خورده اند
تا از داشته ها شان!؟
شاید این قصه نداشتن ها
حالا حالاها ادامه داشته باشد، چرا؟
ما بنی آدم، دست از
زیاده خواهی بر نداریم!!
کمر غرب شکست از تنوع طلبی،
حیوانات دست آموز شدند
ولی گره از کار باز نشد،
ظرف شستن ماشینی شد،
همه خیارها قلمی شد،
پلاستیک جای آهن آمد،
روغن مصنوعی تا بالاترین حرارت را تحمل کرد،
شبها به یمن چراغها روز شدند،
چشم هوشمند جای شیر آب آمد،
ولی گره از کار بشر باز نشد!
خیلی ها سر کاری ند ومنتظرند
محصولات جدید سامسونگ و
گنگ ودونگ و رونگ بیایند تا
پایان شب سیه شان سحر شود،
ولی گره از کار بشر باز نخواهد شد،
گره ای که شهید
در شب عملیات با چشم بسته،
در سی ثانیه باز کرد،!!!!
حالا این همه به ظاهر دانشمند
نمیتوانند بعد پانزده قرن باز کنند،
من و تو هم مثل شهید میتوانیم
گره باز کنیم.
هر رفتنی آمدنی دارد،
ولی رفتنی هست که باز گشتی ندارد
مثل رفتن مکتب سرمایه داری
که دارد میرود!!
ولی بعض ها دارند کاسه داغ تر از آش میشوند،
خود سردمدارانش امیدی به ماندنش ندارند؟
کاش ما هم چون شهید مکتب سرمایه داری مان
در بازار شهادت شکل بگیرد و سرمایه هایمان
با بالا وپایین شدن ارز ارزشش بالا وپایین نشود